باران توطئه ها بر ثمر نشست

در کُنجِ فقر پدر با پسر نشست

فاسد شدند گروهی از حاکمان

زخم زبان مدّعیان هم به بر نشست

 

مدیون تک تکِ افراد  میهنند

خوردند و رفته بدامان دشمنند

بدنام و مفتضح و خرابی همیشگی

آوارگان غربت و همخواب ماتمند

 

چپ یا که راست یکی بوده در نظر

یده اندو فراهم شد این خطر

شاید که چشمه شود بسته با دو بیل

سیلاب را نبود چاره ای دگر

 

میگویم از غم مردم که عالی اند

در وقت جشن و عزا مثل قالی اند

هرکس که آمده پا روی شانه هاست

همواره دست دو وَ احتمالی اند

 

میگویم اینکه وطن جای پاکی است

ذاتِ گوهر هنرِ تابناکی است

مادر عزیز همه نور چشم ماست

مام وطن اسیر غم شرمناکی است

 

میگیرد عاقبت یقه ی را شهید

کشور فراز و فرودی زیاد دید

در گوشه گوشه ی این خاک داده اند

با خون بمردم خود شاهدان نوید

بگذر و از خانه قلبم برو

گور بود و من در آن بودم دراز

ای خدا ای خالق عشق و شعور

  ,اند ,نشست ,گوشه ,حاکمان ,میگویم ,  میگویم ,از حاکمان ,گروهی از ,شدند گروهی ,فاسد شدند

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

سئو ماز وبلاگ سما سماواتی متخصص طراحی کفش زنانه کورنا دانلود کتاب و خلاصه کتاب blog.ir موش با پاهای سگ با بال های خرمگس داروخانه پلاس تفریحی گاه نوشت های یک نویسنده دیپارتمان عمران دانشگاه ازاد تبریز